دین پژوهی



در مورد قصه های قرآن در طول تاریخ نکات فراوانی در کتب تفسیری و حتی غیر آن ذکر شده است که شاید بتوان همه آنها را در ذیل یک عقیده جای داد:

قصص قرآن از اقوام گذشته به ویژه از ماجرای انبیای آنان شرح و تبیینی تاریخی به دست می دهد؛ شرح و تبیینی که دارای ارزش واقع نمایی است.

اما اکنون دیدگاه ها در این باره متفاوت است:

شیخ محمد عبده، پایه گذار حرکت تفسیری جدید در دوره معاصر، آغازگر این تفاوت هاست. به عقیده او مهمترین اصل در مورد قصص قرآن رویکرد هدایت محور آنهاست؛ او با پرهیز از هر گونه درازگویی و تفصیل در مورد قصص قرآنی، بر این نکته تأکید کرد که قرآن کتاب هدایت است و همه آیات و سور آن را باید ضرورتا بر محور این اصل تفسیر و درک کرد. علامه طباطبایی نیز در تفسیر به این رویکرد توجه داشته است. از میان مفسران معاصر محمد بن عاشور، مفسر تونسی، صریح تر از دیگران هدایت محور بودن قصص قرآن را دنبال کرده و با روشی مبسوط تر قصه های قرآن را در ویژگی هدایت و عبرت آموزی تعبیر کرده است.

طرفداران رویکرد هدایت محور قصص قرآن به رغم مخالفتی که با رویکرد تاریخ محور به قصص قرآن دارند، عموما بر واقع نمایی قصص وحکایات قرآن از وقایع تاریخی تأکید کرده اند.

با این حال شاید بتوان محمد عبده و شاگردش رشید رضا را از اولین مفسرانی دانست که ضمن قبول رویکرد هدایت محوری قصص قرآنی، به عدم واقع نمایی برخی از قصه های قرآنی اشاراتی داشته اند. این ایده به دست محمد احمد خلف الله بسط و گسترش یافت و به عنوان نظریه ای مستقل عرضه شد. او قصه های قرآن را نوعا ادبی و فنی می داند که حاصل تخیلات و پردازش ذهن نویسنده است. لذا وما وجود خارجی ندارد.

علاوه بر آن نظریه تمثیلی و نمادین بودن برخی از قصه های قرآن نیز در میان مفسران سابقه ای دراز دارد؛ که به طور نمونه مجاهد، مفسر معروف قرن دوم، به تمثیلی بودن داستان مسخ اصحاب سبت معتقد بوده است.

اما جابری نظر جدیدی در این باره دارد: او ضمن قبول رویکرد هدایت محور قصص قرآن، ایده قصص قرآن را به مثابه برهان مطرح می سازد. مطابق این نظریه نقش و کارکرد داستان در قرآنعلاوه بر عبرت و هدایت، تأیید و اثبات حقایق و آموزه هایی است که قصه در متن آن بکار رفته است. از این منظر بیان پراکنده بخش های مختلف از یک قصه دلیلی برای اثبات مضمون و پیام همان آیاتی است که قصه در آن قرار گرفته است.

الجابری در مورد واقع نمایی قصص قرآن قایل به تفکیک است: او حکایت های عصر نبوی را مطابق با واقع می داند، اما سایر داستان های قرآنی را تنها مطابق مرتکزات ذهنی اعراب آن دوران بر می شمارد. نقل و حکایت هایی که سینه به سینه در میان اعراب منتقل شده و اکنون در قرآن به مثابه دلیل و برهانی برای اقناع اعراب آن دوران به کار می آید.

منبع: رهیافتی به قرآن کریم، محمد عابد الجابری، ترجمه محسن آرمین، نشر نی.



آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آنجا که تو❤ِ قصه هایِ من پیدا شـــد•*ღ*• vps-poster Download sepitalabkhand sarvhonar postcn پنجره زرد ما اینده را میسازیم مدرسه شاد آشپزخونه